نقش زنان در اصلاح الگوی مصرف الگوسازی یا واقع‌نمایی؟

 

گفت‌وگو با سرکار خانم پروین سلیحی 

همسر شهید دکتر لبافی‌نژاد و مشاور رئیس رسانه ملی در امور زنان و خانواده در سال1388

                                                                                                                                                       

"همسرم پزشک بود؛ درآمد خوبی هم داشت ولی در عین حال به مسأله‌ی استفاده‌ی به‌جا و ضروری از امکانات خیلی توجه می‌کرد. وقتی فرزندمان به دنیا آمد، چون مادر بودم و خیلی ذوق داشتم، رفتم یک شانه خریدم. ایشان به من گفت: این بچه که مو نداره که بخواهی شانه‌اش کنی! حالا ممکن است یکی فکر کند که این خسیسی است یا فلانی چقدر آدم بیکاری است که بند کرده به این قضیه؛ ولی او به من می‌گفت: چون چیزی که خریده‌ای مصرف ندارد، اسراف کرده‌ای! می‌گفتم این شانه مگر چه قیمتی دارد؟- آن‌موقع شاید دو ریال بود- می‌گفت: اصلاً بحث پولش نیست؛ شما ممکن است چیزی را لازم داشته باشی، قیمتش یک میلیون باشد ولی وقتی لازم هست خب باید تهیه کنی اما اگر چیزی لازم نبود، فقط چون خوشت می‌آید، می‌خری، این هوس است؛ چه یک ریال باشد چه یک میلیون!" این‌ها را خانم سلیحی می‌گوید؛ همسر شهید دکتر لبافی‌نژاد که در بهمن‌ماه 1354 به‌دست رژیم شاه کشته شد. او اکنون مسؤول دفتر امور زنان و خانواده‌ی سازمان صدا و سیما و مشاور مهندس ضرغامی است.

 

- اصلاح الگوی مصرف اساساً در راستای بازسازی فرهنگ عمومی قرار می‌گیرد. در فرهنگ عمومی جامعه‌ی ما چند مفهوم به‌خصوص در مورد زنان هست و با مصرف‌گرایی خلط‌هایی می‌شود. می‌خواستم این مفاهیم روشن گردد. یکی این‌که در فرهنگ جامعه‌ی ما به‌خصوص فرهنگ دینی، بحث زیبایی و آراستگی زن و آراستگی که می‌تواند برای محیط خانه‌اش درست کند، جایگاه مهمی دارد. فرهنگ پسندیده‌ای هم هست. همچنین تنوع داشتن در زندگی و برنامه‌های آن هم مورد توجه هست. فرق این‌ها با تجمل و اسراف چیست؟ مرزها کجاست؟
این نقطه‌ی اصلی بحث ماست و بستگی دارد به این‌که ما برداشت درستی از این مفهوم داشته باشیم یا نه. زمانی که ما برداشت‌مان ناصحیح باشد، این احتمال وجود دارد که در این قضیه دچار افراط یا تفریط شویم. من الهام  و کمک می‌گیرم از آیه‌ی 31 سوره‌ی اعراف که خداوند می‌فرماید: ای فرزندان آدم چون به مسجد به قصد عبادت می‌روید، لباس آراسته بپوشید؛ یعنی زینت به خودتان بگیرید. این نشان‌دهنده‌ی این است که توجه به زینت که در احادیث دیگر هم تأکید بر آن را داریم، در هنگام نماز خواندن، به مسجد رفتن و یا در بین محارم پسندیده است. احادیثی داریم مربوط به این‌که زنان موظف هستند خودشان را برای شوهران‌شان بیارایند. بنابراین این‌که زنان بخواهند آراسته باشند و لباس‌های زیبا بپوشند و در اندازه‌ی متعارف و حدود مجاز شرعی آرایش کنند، نه تنها مذموم نیست بلکه یک عمل پسندیده است. حتی برای مردان هم نوعی آراستگی توصیه شده است. در سیره‌ی پیامبر اکرم(ص) هست که ایشان بیشترین درآمدشان را صرف خرید عطر می‌کردند. اما همچنان‌که اصل آراستگی به جای خودش باید مورد توجه باشد، هرگونه زیاده‌روی و تنوع‌طلبی که خارج از حد مرز و عرف پسندیده و منطق و عقل باشد، محکوم است. به‌خصوص وقتی به مرحله‌ای برسد که جنبه‌ی تفاخر پیدا کند. از طرفی احادیث و آیات قرآن، مسلمانان را از این‌که مفاخره کنند- یعنی فخر بفروشند نسبت به اموالی که دارند- منع می‌کند و از طرفی از آن‌ها می‌خواهد که زیبا و آراسته باشند.

- شاخص‌ عدم ورود به مرز تجمل‌گرایی چیست؟
یکی‌اش همین تفاخر است. رهبر انقلاب از سال‌ها قبل اشاره‌هایی به این موضوع داشته‌اند. در یک‌جا فکر می‌کنم در دهه‌ی هفتاد بود که ایشان فرمودند اصل اسراف چیز خیلی بدی است ولی این‌که انسان تجمل داشته باشد به خاطر این‌که بخواهد به دیگران فخر بفروشد، بدی اسراف را دوچندان می‌کند. بنابراین علاوه‌بر این‌که اسراف فی نفسه کار خطایی است و مخالف نظر شرع بوده و حرام است، تجمل و تظاهر و تفاخر هم جایز نیست و گناه مضاعفی می‌شود. من فکر می‌کنم همه‌ی مردم می‌توانند این‌‌‌ها را به‌خوبی تشخیص بدهند. حد معمول استفاده از زیورآلات یا لباس‌های مناسب و... چیز مبهمی نیست. از طرف دیگر رعایت حریم خصوصی می‌تواند به پرهیز از تفاخر کمک کند؛ به‌خصوص برای خانم‌ها.

- خیلی از کارشناسان درباره‌ی مصرف‌گرایی از نیازهایی می‌گویند که هر فرد در درون خودش یا وابسته به آن گروه اجتماعی که به آن تعلق دارد، تعریف می‌کند و سعی می‌کند به آن برسد. این نیازها ممکن است واقعی باشد یا کاذب، نیازهای جسمانی یا روانی، معنوی یا مادی و... یک نظریه‌ی عمده‌ وجود دارد که گفته می‌شود زنان به‌خاطر این‌که در بیشتر جوامع دچار نوعی بی‌نقشی یا کم‌نقشی اجتماعی- نسبت به مردان- هستند، مصرف برای آن‌ها به عنوان راهی است برای رفع کمبود و یا جبران بی‌نقشی. شما این نظریه را قبول دارید؟
چنین برداشتی می‌تواند درست باشد. به‌طور تجربی هم آدم می‌بیند وقتی که انسان برای خودش هدف و برنامه‌ریزی نداشته باشد، بالاخره می‌خواهد سر خودش را گرم کند و اوقات خودش را پر کند، پس ممکن است یک‌سری نیازهای کاذب را برای خودش نیاز واقعی تلقی کند و به سمت آن برود. کسانی که در زندگی‌شان هدف‌دار هستند و براساس آن اهداف برای زندگی‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند، طبیعتاً فرصتی برای این پیدا نمی‌کنند که بنشینند روی این مسائل فکر کنند و نیاز کاذب برای خودشان پیدا کنند.

بنابراین یکی از راه‌هایی که ما را از مسیر اسراف و تجمل دور می‌کند و ما را هدایت می‌کند به سمت زندگی درست، این است که "برنامه‌ی صحیحی" داشته باشیم تا از منابع و امکانات و چیزهایی که در اختیارمان هست استفاده‌ی درست بکنیم. اگر برای زندگی‌مان برنامه‌ریزی داشته باشیم و اوقات خودمان را به شکل صحیحی پر کنیم. این خودبه‌خود می‌تواند مانع خوبی باشد برای این‌که گرایش ما را به‌ نیازهای کاذب و غیرواقعی کم‌تر کند و در رفتار ما تعدیل ایجاد کند. انسانی که می‌تواند راجع به مسائل زندگی‌اش و برنامه‌های خودش خوب فکر و برنامه‌ریزی کند، کم‌تر به چنین آسیب‌هایی دچار می‌شود. در اثر تفکر انسان می‌تواند زندگی‌اش، گذشته‌اش، آینده‌اش را در نظر بیاورد و این‌که مسیرش چیست؟ مسائلش چیست؟ رسالتش چیست؟ این‌ها می‌تواند به نوعی کمک کند تا انسان راهش را پیدا کند.

- به نظر شما زن "مقصر" مصرف‌گرایی است یا این‌که می‌تواند "مدیر" در الگوی مصرف باشد و نقش مؤثری در کنترل مصرف‌گرایی داشته باشد؟
این‌ها را خیلی نمی‌شود تفکیک کرد. اگر زن رفتارش مصرف‌گرایانه باشد، هر جایی که باشد- حتی اگر نقش مدیریتی رسمی هم داشته باشد؛ در درجه‌ی اول در خانواده‌ و بعد در اجتماع- نوع استفاده از امکانات را خود به خود تعیین می‌کند. البته بیشتر چیزهایی را که در خانواده مصرف می‌شود زن‌ها مدیریت می‌کنند و بیشتر در خانه نقش مدیریتی دارند و از این جهت نقش آن‌ها در اصلاح الگوی مصرف اهمیت می‌یابد. این مستقیماً بستگی دارد که آن فرد چقدر خودش را مقید بداند که در زندگی‌اش با برنامه‌‌ریزی کار کند؛ برخوردش با پدیده‌ها و استفاده‌اش از امکانات چقدر حساب شده است؟ وقتی زنان به این مسائل توجه می‌کنند، خود به خود این اتفاق در خانه سرایت می‌کند به دیگران و این آموزش به‌طور عملی به همسر و فرزندان داده می‌شود و به‌طور گسترده‌تر در جامعه تسری پیدا می‌کند.

- می‌شود بین نقش زنان و خانواده از یک‌طرف و نقش دولت از طرف دیگر در اصلاح الگوی مصرف تفکیک قائل شد و آن‌ها را دو سر طیف مسؤول در این‌باره دانست؟
نمی‌توانیم بخشی‌ که مربوط به دولت هست را جدا کنیم. خیلی از این موارد واقعاً به اصلاحات ساختاری نیاز دارد. یک‌سری زیرساخت‌ها هست که باید در جامعه‌ی ما اصلاح شود. وقتی وزیر نیرو در مورد تجهیزاتی که خدماتی مانند آب و برق را به مردم می‌رساند، هشدار می‌دهد- مثل سیم‌کشی و کابل‌کشی‌های برق، لوله‌کشی‌های آب و...- که این‌ها خودش چقدر هرزروی دارد، نمی‌توان از این‌گونه اسراف‌های کلان چشم‌پوشی کرد. دولت موظف است ضمن اصلاح این امور با اعمال سیاست‌های تشویقی و تنبیهی مناسب، روند مصرف را در استفاده از منابع اساسی مانند آب و برق و... متعادل سازد.

خیلی از کشورها این نکات را رعایت می‌کنند؛ البته عمدتاً ناشی از این نیست که معتقد به یک‌سری اصول اخلاقی هستند بلکه شرایط زندگی آن‌ها را ناچار و ناگزیر از این کار می‌کند. وقتی هزینه‌های آب و برق و انرژی برایشان گران هست و یا برای کسانی که زیاد مصرف می‌کنند، جرایم سختی در نظر گرفته می‌شود، در درازمدت صرفه‌جویی تبدیل به یک فرهنگ می‌شود. ما که پرهیز از اسراف اصل مسلم اسلامی‌مان هست، باید پرچم‌دار این حرکت باشیم. این به این معنی نیست که اگر در وفور نعمت بودیم، اشکالی ندارد که بیشتر مصرف کنیم و هر گاه انرژی کم داشتیم یا درآمد دولت‌مان کم شد، به فکر صرفه‌جویی بیافتیم. پرهیز از اسراف یک اصل کلی است؛ در هر شرایطی. چه انسان در وفور نعمت باشد چه در حداقل نعمت باشد. البته در رکود و کم‌بود منابع، این ضرورت بیشتر خودش را نشان می-دهد ولی در هیچ شرایطی ما مجاز به اسراف نیستیم.

بنابراین دولت‌ها می‌توانند با تصویب قوانین و سیاست‌گذاری‌ها یا برنامه‌های تنبیهی و تشویقی، رفتار مردم را شکل بدهند و در داراز مدت اصلاح کنند. این سهم حکومت‌گران و دولت‌مردان است. از طرف دیگر مسائل فرهنگی باید با آموزش‌ عمومی دنبال شود. این‌ها باید در کنار هم باشد. نمی‌توانیم برای اصلاح الگوی مصرف در یک مقطعی بگوییم فقط کار فرهنگی کنیم و در مقطعی دیگر فقط کار اجرایی. این عوامل باید هم‌زمان با هم کار خودشان را برنامه‌ریزی و اجرا کنند و با قوت و شدت بیشتری ادامه بدهند.

می‌توانیم آموزش‌هایمان را از مقطع دبستان در کتاب‌های درسی آغاز کنیم. یکی از ایرادهای مهمی که بعضی از بزرگان به محتوای کتاب‌های درسی می‌گرفتند این بود که چرا می‌گویید: مامان آب داد، بابا نان داد؟ فرزندان ما از بچگی یاد می‌گیرند که بالاخره همه‌چیز مهیاست و همیشه کسی هست که آب و نانشان را تهیه کند! این احساس که باید روی پای خودشان بایستند، زحمت بکشند و تلاش کنند در آن‌ها پا نمی‌گیرد. حالا من نمی‌خواهم نقد کنم، شاید برای این تعابیر هم توجیهاتی وجود داشته باشد، می‌خواهم بگویم که این آموزش‌ها حتی از دوران کودکی و در مهد کودک هم می‌تواند در نظر گرفته شود. وقتی مسائله‌ای برای ما ارزش است، باید آن را از بچگی آن‌قدر تکرار کنیم و در قالب‌ها و به شکل‌های مختلف آموزش‌ بدهیم تا ملکه‌ی ذهن آن‌‌ها شود و از همان بچگی همراه با این‌که جسم-شان رشد می‌کند و شخصیت‌شان شکل می‌گیرد، این ارزش‌های فردی و اجتماعی هم در وجودشان نهادینه شود.

اصلاح الگوی مصرف چیزی نیست که فکر کنیم امروز درباره‌ی آن بگوییم، فردا همه‌چیز درست می‌شود. باید با سعه‌ی صدر و حوصله، همه‌ی مراکز آموزشی و فرهنگی ما به این مسأله و دیگر مسائل فرهنگ عمومی که می‌توانند به آسیبی در جامعه تبدیل شوند، بپردازند. چیزی که رهبر انقلاب امسال در خصوص اسراف گفتند، بیشتر از آن نبوده که سال‌های پیش گفته‌اند ولی چون امسال به این شکل نام‌گذاری شده، همه به تکاپو افتاده‌اند تا آن را عملیاتی‌ کنند. این‌ها چیزی نیست که یک‌سال به آن بپردازیم و بعد تمام شود؛ سفره را جمع کنیم و هر کسی برود سراغ کار خودش. انگار که دیگر در مورد این موضوع، هیچ مسؤولیتی نداریم. در کنار الگوی مصرف، باید شعار سال امیرالمؤمنین و پیامبر اعظم را هم حفظ کرد. این‌که سیره‌ی پیشوایان ما درباره‌ی مصرف و اسراف چگونه بوده، اتفاقاً امروز از اهمیت بیشتری برخوردار است.

امام صادق(ع) از جایی رد می‌شدند، دیدند از در خانه‌ای میوه‌ی نیم‌‌خورده‌ بیرون افتاده است. ناراحت ‌شدند و فرمودند مگر شکم گرسنه‌ی دیگری وجود نداشته که اهل این خانه این میوه را این‌گونه انداخته‌اند بیرون؟ حضرت امام(ره) چند سال پیش که نه بحران آب داشتیم و نه هیچ مشکل دیگری از این نوع، وقتی از یک لیوان کمی آب می‌خوردند، دستمال رویش می‌گذاشتند و اجازه نمی‌دادند کسی نصفه‌اش را دور بریزد و می‌گفتند این باید تا آخر مصرف شود.

باید به مناسبت‌های سال‌های گذشته هم توجه کنیم. همه‌ی ما نسبت به آن‌ها مسؤولیت داریم. این‌که خوشبختانه با تدبیر رهبر انقلاب، امسال به این عنوان نام‌گذاری ‌شده، برای این است که نقطه‌ی شروعی باشد برای حرکت در آن مسیر؛ البته با جدیت و همت و پشتکار بیشتر.

- زنان به‌طور ویژه به‌خاطر نقش خاصی که در خانواده دارند، چگونه باید برای ایفای نقش در اصلاح الگوی مصرف آماده شوند؟
یک گام که باید از سوی زنان برداشته شود این است که زنان اطلاعات‌شان را در این زمینه بیشتر کنند. گام دوم هم این است که مراکزی که مسؤولیت اطلاع‌رسانی و آموزش فرهنگ عمومی را دارند، جامعه‌ی زنان را بیشتر مخاطب و هدف خودشان قرار بدهند و راه‌های استفاده‌ی درست از امکانات را به آن‌ها آموزش بدهند. البته این‌هم لزوماً به معنای آموزش کم مصرف کردن نیست. به‌عنوان مثال در بحث تغذیه، اتفاقاً براساس آن چیزی که آمار و اطلاعات نشان می‌دهد، ما در استفاده از برخی منابع غذایی سالم و مفید، نه تنها زیاده‌روی نداریم بلکه کم‌روی داریم. یعنی استفاده‌ی درست نداریم. استفاده از بعضی مواد غذایی که باید در حد استاندارد جهانی باشد و از دیدگاه علمی هم تأیید شده- مثل شیر و لبنیات- در کشور ما مورد کم‌توجهی است. خانم‌ها در این زمینه می‌توانند خودشان هم دنبال منابع اطلاعاتی درست و موثق بروند اما رسانه‌ها در رابطه با فرهنگ‌سازی در این باره بیشتر مسؤول هستند.

خوشبختانه در صدا و سیما شورای سلامت‌، کمیته‌هایی را تشکیل داده تا ابتدا بتوانند آسیب‌شناسی کنند که استفاده‌ی ناصحیح از مواد غذایی چه مضراتی دارد و بعد بتوانند روی الگوی صحیح مصرف کار کنند. در سال‌های اخیر این‌گونه بحث‌ها در بخش‌های مختلف تلویزیونی مطرح است و خانواده‌ها با ذوق و شوق ‌آن‌ را دنبال می‌کنند. به هر حال مردم اگر روی خیلی چیزهای دیگر حساس نباشند، به سلامتی خودشان توجه می‌کنند. بیشتر مخاطبان این حساسیت را دارند و دوست دارند مطالب علمی صحیح را در این رابطه بشنوند.

اجازه بدهید مسأله‌ی دیگری را هم در همین رابطه مطرح کنم. ببینید، به هر حال بیشتر ما ایرانیان مسلمان هستیم. در استفاده از آب برای طهارت و این چیزها، متأسفانه بعضی‌ها- به‌خصوص در میان زنان- دچار وسواس هستند. شاید گمان می‌کنند همان‌گونه که در امور عبادی نماز بیشتر خواندن مستحب است، در مطهرات هم اگر صدبار آب بریزند، حتماً استحبابش را بیشتر رعایت کرده‌اند. ممکن است این در ظاهر شوخی به نظر برسد، ولی واقعیت دارد. ما در دفتر امور زنان پیشنهاد دادیم که در برنامه‌های مربوط به تبیین احکام اسلامی، آموزش‌های مناسب برای استفاده‌ی درست از این منابع برنامه‌ریزی شود. بهتر است سیره‌ی بزرگان و عالمان دینی در چگونگی استفاده از امکانات و منابع به تصویر کشیده شود.

کافی است انسان‌ها یک ذره وجدان خودشان را به کار بیاندازند و یک مقدار با احساس مسؤولیت بیشتری با منابع انرژی برخورد کنند. درست نیست کسی بگوید چون من پول داده‌ام و نان خریده‌ام می‌توانم هرطور دلم خواست آن را مصرف کنم. متأسفانه نان در کشور ما ارزش مادی ندارد و شاید یکی از دلایل بی‌توجهی به درست مصرف کردن آن همین باشد. البته همان‌طور که گفتم کسانی که نقش تبلیغ فرهنگ عمومی را در جامعه بر عهده دارند، بیشتر در این باره مسؤول هستند. ما در این زمینه‌ها به اندازه‌ی کافی آیه و روایت داریم؛ مردم ما هم مسلمان هستند ولی بالاخره همه‌ی انسان‌ها دچار نسیان و فراموش‌کاری می‌شوند. این مسائل باید مرتباً تذکر داده شود و به فرهنگ جامعه تبدیل شود.

- معمولاً از صبح تا عصر، بیشتر مخاطبان برنامه‌های صدا و سیما، زنان خانه‌دار هستند. آیا برای اثرگذاری بر این مخاطب خاص یعنی زنان به‌طور ویژه برنامه‌ریزی شده است؟
این اثرگذاری همیشه دغدغه‌ی مسؤولان بوده اما باید با تهیه‌کنندگان، نویسندگان و سایر عوامل تولید، به افق مشترک بیشتری برسیم تا برنامه‌ها سامان بهتری به خود بگیرد. ما مدعی هستیم که در همه‌ی دنیا اسلام در  همه‌ی موضوعات حرف اول را دارد؛ از جمله در حوزه‌ی زنان. بنابراین باید همه‌ی منابع و امکانات را برای نشان دادن و اجرایی شدن این آموزه‌های ناب به‌کار بگیریم. گنجینه‌ها و ارزش‌هایی که داریم، وظیفه‌مان را سنگین‌تر می‌کند.

در اولین روزهای کاری سال، آقای مهندس ضرغامی جلسه‌ای با معاونان و مشاوران داشتند و در آن جلسه مطالب مهمی مطرح شد. دستور اکید رئیس سازمان به همه‌ی بخش‌های برنامه‌سازی هرکدام به تناسب موضوعی که رویش کار می‌کنند، این بود که موظف شدند که در زمینه‌ی فرهنگ عمومی کار کنند. برای رسانه دو نقش تعریف شده. یکی این‌که فعالیت‌ بخش‌های دولتی را در این زمینه رصد کند. اعلام شده که دوربین‌های مخفی و علنی ما دنبال مسؤولین هست و قرار شده که مرتباً مسؤولان به پاسخ‌گویی کشانده شوند. یکی از امتیازهایی که نام‌گذاری امسال دارد، این است که خوشبختانه کمّی است. شعار دادن کفایت نمی‌کند بلکه باید مشخص و ملموس باشد.

یک بخش از کار رسانه‌ی ملی هم متوجه مردم است. بخش‌های مختلف رسانه موظف شده‌اند که راه‌های استفاده‌ی صحیح از امکانات را به مردم آموزش بدهند. نمونه‌اش آموزش و پیگیری ویژگی‌های بایسته‌ی ساختمان‌هاست که سهم درخور توجهی در کاهش مصرف انرژی دارند. برنامه‌سازان هم در بحث‌های نظری‌ و هم در زمینه‌ی راه‌کارهای عملی و شیوه‌ها باید کار کنند.
در همکاری‌های سازمان- مثلاً با مرکز امور زنان و خانواده‌‌ی ریاست‌جمهوری- هم بنا بر این است که ما از هر پیشنهاد و طرحی که آموزش آن به مردم منجر به استفاده‌ی صحیح از منابع می‌شود، استقبال ‌کنیم تا با روش علمی و حساب شده، به‌درستی آموزش داده شود. امیدواریم که این‌ طرح‌ها بتواند به‌نحو خوبی عملیاتی و کاربردی شود و نتایجش ملموس باشد.

- به‌نظر می‌رسد صدا و سیما در زمینه‌ی برنامه‌سازی تا اندازه‌ای با یک پارادوکس مواجه است که نامش را پارادوکس الگوسازی- واقع‌نمایی می‌گذاریم. یعنی برنامه‌های صدا و سیما دارد واقعیت‌های جامعه را بازمی‌تاباند یا می‌خواهد الگویی مناسب را نشان دهد؟ آیا راهی برای حل این مسأله پیدا شده است؟
ممکن است از نتیجه‌ی کار این‌گونه برداشت شود اما آنچه مسلم است داشتن پیامی اثرگذار، سرلوحه‌ی اهداف در ساخت هر برنامه است. هرچند در مواردی ممکن است وجه سرگرمی برنامه غالب باشد که آن‌هم قطعاً هدف‌دار است- به هر حال مردم نیاز به ساعاتی برای فراغت از خستگی‌های روزمره دارند و می‌توانند به شنیدن یا تماشای برنامه‌هایی شاد بنشینند تا انرژی لازم را برای ادامه کارهای خود بازیابی کنند- اما همین‌ برنامه‌ها هم نباید هیچ‌گونه بدآموزی پنداری و رفتاری را ترویج کنند.

مهم‌ترین دغدغه‌ی مسؤولان سازمان، مدیریت و اصلاح چرخه‌ی پیام‌رسانی و الگوسازی برای مخاطبان است؛ در تمام زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی و... البته این‌که ما بتوانیم برنامه‌هایی تولید کنیم که هم جذاب و هم اثرگذار باشد، کار بسیار مشکلی است و نیاز به عوامل توان‌مند و باتجربه داریم تا بتوانند با استفاده از ابزار هنر، اهداف و سیاست‌های سازمان را در غالب‌ برنامه‌هایی مناسب ارائه کنند. این مستلزم آن است که بیش از پیش به تقویت هنرمندان متعهد همت کنیم.

گفتگو از مصطفی غفاری   1388/12/24(الگوسازی یا واقع‌نمایی؟ - دیگران (khamenei.ir))